افشای ماهیت فرقه تروریستی رجوی

مقالات، اخبار، خاطرات

منطق منافقین خونریزی و ترور و حذف فیزیکی بود

شهید میربهزاد شهریاری پنجم فروردین سال 1333 در روستای بُحَیری شهرستان دشتی استان بوشهر متولد شد. در سن 6 سالگی قرآن را نزد پدر آموخت و تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش آغاز کرد و تا دیپلم در بوشهر به تحصیل ادامه داد. وی همراه با تحصیل در رشته ادبی، از کسب فیض در حوزه علمیه نیز غافل نبود. در سال 1351 در رشته الهیات و معارف اسلامی در مشهد به تحصیلات دانشگاهی مشغول شد. در سال 1355 به سربازی رفت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد آموزش و پرورش شد. در سن 26 سالگی با رای مردم رودباران وارد مجلس شورای اسلامی شد و نمایندگی آنها را به عهده گرفت. ایشان عضو کمیسیون کشاورزی و عمران روستایی مجلس شورای اسلامی نیز بود. پس از راهیابی به مجلس اول، همه همت خود را برای خدمت به مردم منطقه محروم رودباران و استان بوشهر که در رژیم طاغوت مورد بی مهری قرار گرفته بودند، مصروف داشت و با ارسال گزارش های متعدد و پیگیری های مجدانه، خواستار تحقق مطالبات مشروع موکلان حوزه انتخابیه خود شد. شهید به واسطه علاقه وافری که به روحانیت داشت به عنوان یکی از یاران شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی شناخته میشد و در جلسات آنان شرکت می کرد.

اردیبهشت سال 1360 با دعوت از شهید رجائی به استان بوشهر، مشکلات و نارسایی های موجود در استان را به رئیس جمهور مکتبی گزارش کرد. این شهید همچنین یکی از استیضاح کنندگان بنی صدر در طرح عدم کفایت سیاسی وی بود و سرانجام در اثر انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی روز 7 تیر ماه 1360 توسط منافقین به شهادت رسید.

 

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگویی است با فرزند شهید میربهزاد شهریاری:

زمان شهادت پدرم من 5 ساله بودم. هرچند دوری پدر برایم سخت بود، اما بعدها فهمیدم که شهادت پدرم برای دین و میهنم چقدر ارزشمند بوده و هست. بعدها درس خواندم  و به لباس روحانیت ملبس شدم و مدرک تحصیلی کارشناسی‌ارشدم را در رشته‌ پدرم ادامه دادم؛ «فقه و مبانی علوم اسلامی». از سال 82 کارمند مجلس شورای اسلامی هستم؛ جایی که پدرم روزگاری خدمت می‌کرده و نطق می‌داده. از اخلاق و خصوصیات پدر این‌گونه برایم تعریف کرده‌اند: مردی مقید به امور دینی، خوش‌رو و مهربان و حامی حقوق مستضعفان. پیگیر، کوشا، مردمی و انقلابی. شهادت پدرم ادامه‌ راه سرخ سیدالشهداست و کسانی که او و هم‌سنگرانش را شهید کرده‌اند، خوب می‌دانند و اگر نمی‌دانند بدانند که با این کار نه‌تنها نتوانستند آنها و انقلابشان را از میان بردارند؛ بلکه نادانسته انقلاب اسلامی، این نهال الهی و شجره‌ طیبه را با ریختن خون شهیدان آبیاری کرده‌اند و تنه‌اش را تناور، شاخه‌هایش را پربرگ، و ثمره‌اش را رسیده‌تر و شیرین‌تر کرده‌اند.

پنج روز از آغاز بهار و تحویل سال 1333 گذشته بود که پدرم در روستای «بُحِیری» در 6 کیلومتری مرکز شهرستان دشتی در استان بوشهر به دنیا آمد؛ در خانواده‌ای از خاندان رسول اسلام. نامش را «میربهزاد» گذاشتند و اسم کاملش می‌شد «سیدمیربهزاد شهریاری».

از یک شهید می‌گویم، شهیدی بزرگ از روستایی کوچک. پدرش ادیبی نامدار و سیدی محترم بود. در کودکی و به رسم آن روزگار به مکتب‌خانه رفت و قرآن را فراگرفت، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را هم در شهرستان خود گذراند و برای ادامه‌ تحصیل به بوشهر؛ مرکز استان رفت و در دبیرستان تاریخی سعادت دیپلم گرفت. سال 51 با رتبه‌ای بالا در کنکور، رشته‌ الهیات، گرایش فقه و مبانی علوم اسلامیِ دانشگاه فردوسی مشهد را انتخاب کرد و راهی خراسان و مجاور امام رضا (علیه السلام) شد.

از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود، در کنار تحصیلات دانشگاهی به حوزه‌ی علمیه‌ مشهد رفت تا هم‌زمان علوم دینی را هم فرابگیرد. در سطح یکِ حوزه از استادان زیادی بهره برد که یکی از آن‌ها آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای بود که آن روزگار در مشهد زندگی می کردند؛ کسی که در روشن کردن چراغ معرفت و دادخواهی و گرایش بیشتر او به آرمان‌های اصیل اسلامی و شعله‌ور ساختنش در بیدادستیزی و پیشرفت علمی نقش داشته است.

برای تحصیل عمیق علوم اسلامی به حوزه‌ علمیه‌  قم هم رفت و آمد داشت و سال 55 از پایان‌نامه‌ خود با موضوع «لاضرر و لاضرار فی‌الاسلام» به راهنمایی استادش آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی دفاع کرد و مدرک کارشناسی‌اش را گرفت.

پدرم در سن 20 سالگی با دختردایی خود ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند پسر بود. اولی من «سیدمحمدمهدی» و دومی، برادرم «سیدمحمدحسین» است.

ایشان خدمت سربازی و اجباری‌اش در ماه‌های پایانی رژیم شاهنشاهی و در ارتش طاغوتی در تهران بود که به فرمان امام خمینی(ره) از پادگان فرار کرد. در روستای خود اولین راهپیمایی علیه شاه را به‌راه انداخت و اعلامیه‌های انقلابی امام را پخش می‌کرد. مبارزات انقلابی خود را با جدیت انجام می‌داد و هم‌زمان با پیروزی انقلاب اسلامی باقی‌مانده‌ سربازی‌اش را تمام کرد و هشت روز پس از 22بهمن 57 به استخدام آموزش‌وپرورش درآمد و به تدریس و مدیریت مشغول شد. با پیروزی انقلاب اسلامی مسئول کمیته‌ انقلاب شهرستان دشتی شد؛ تا این‌که در سال 59 درحالی‌‌که در اوج روزگار جوانی و در سن 26 سالگی بود، به اصرار عالمان و دوستان و اطرافیان، نامزد نمایندگی دوره‌ اول مجلس شورای اسلامی شده و از حوزه‌ «دشتی، تنگستان، دَیّر و کنگان» استان بوشهر که آن‌زمان حوزه «رودباران» نامیده می‌شد به مجلس اول راه پیدا کرد.

او در همان دوره به‌همراه «عبدالحمید دیالمه» عضو هیئت‌رئیسه‌ سِنّی مجلس برای انتخاب هیئت‌رئیسه و تشکیل مجلس شد. این روستازاده در مجلس هم دلش با روستا و روستاییان بود و به خواست خودش به عضویت کمیسیون کشاورزی و عمران روستایی مجلس درآمد. محمدعلی رجایی؛ که آن روزگار نخست وزیر کابینه‌ی «بنی‌صدر» بود روز اول خرداد سال 60 به شهر خورموج آورد و در حضور مردم، مشکلات‌شان را به گوش نخست‌وزیر رساند.

پدرم یکی از جدی ترین استیضاح‌کنندگان «بنی‌صدر» و از نطق‌کنندگان علیه او در مجلسِ بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر بود. وی نطق آتشینش درباره‌ «عدم‌کفایت سیاسی رئیس‌جمهور» را با این شعر آغاز کرد:

نه هرکس شد مسلمان می‌توان گفتش که سلمان شد      ‌از اول بایدش سلمان شود و آن‌گه مسلمان شد

نه هر سنگ اَر بدخشان است لعلش می‌توان گفتن      بسی خون جگر باید که تا لعل بدخشان شد

جمال یوسف اَر داری به حُسن خود مشو غرّه      صفات یوسفی باید تو را تا ماه کنعان شد

اگر صد رستم دستان به دستان دست و پا بندی      به مکر و حیله و دستان نشاید پور دستان شد

ایشان در حساس‌ترین زمانِ یک انقلاب مردمی یعنی ابتدای شکل‌گیری و قوام آن، در کنار دفاع از حقوق مردم ایران اسلامی و حوزه‌ انتخابی خود، فعالیت‌های حزبی‌اش را هم رها نکرد؛ او عضو مقبول‌ترین و سالم ترین حزب اوایل انقلاب یعنی حزب «جمهوری اسلامی» شد و در کنار  آیت‌الله بهشتی، در راه نهادینه‌شدن اهداف انقلاب و دوام آن تلاش میکرد.

به‌تازگی 27 ساله شده بود که در روز هفتم تیر سال 60 به یکی از جلسات حزب جمهوری در محله‌ «سرچشمه» تهران رفت. او مدیر جلسه بود، همین‌طور قاری قرآن ابتدای جلسه؛ با صدای حزینی که میراث منطقه‌ اجدادی‌اش بود، بسم‌الله گفت و قرآنِ یکی از آسمانی‌ترین نشست‌های انقلاب اسلامی را تلاوت کرد و بعد از دقایقی با صدای انفجاری مهیبی همراه بیش از 70 تن از دوستان و همرزمان و همفکرانش بال‌دربال هم تا ملکوت پرکشیدند و واقعه‌ هفتم تیر سال 60 در ایران شد برهانی قاطع برای به‌حق بودن و دوام انقلاب نوپای اسلامی و لکه‌ ننگی برای منافقینی که منطقشان خون و ترور و حذف فیزیکی بود.

پیکر لاله‌گون پدرم در روستایش؛ بحیری در خاک آرمید و یادمانی از او در کنار مزار شهدای 72 تن در بهشت زهرای تهران نشان‌گذاری شده است.

نام این شهیدان تا ابد فراموش‌ناشدنی است و در خاطره و حافظه‌ تاریخی این سرزمین پرگهر خواهدماند. من برای زنده نگه داشتن یاد و نام پدرم، نام فرزند خود را «میربهزاد» گذاشتم تا راه او را ادامه بدهد.

۲۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

اعتراضات اخیر منطقه و خندۀ مستانۀ منافقین

بی‌شک خبرسازترین رویداد روزهای اخیر در سطح منطقه‌ بر پایی مجموعه‌ای از شورش‌ها و اعتراضات خیابانی در دو کشور عراق و لبنان است. این دو کشور که در برهه کنونی به نوعی دو حلقۀ حیاتی محور مقاومت محسوب می‌شوند از جمله پایدارترین دوستان ایران اسلامی نیز محسوب می‌شوند. پس از وقوع درگیری‌های اخیر در این دو کشور، رجوی و هوادارانش نهایت سعی و تلاش خود را به کار بردند تا با سود جستن از دستگاه تبلیغاتی خویش که هزینۀ آن را از اربابان استعمارگر فرقه دریافت می‌کنند خوشحالی گروهک کثیف خویش را از وقوع جنگ داخلی در عراق و لبنان نشان دهند. پیش از هر چیز باید گفت این شادی جنون‌آمیز بیشتر به نوعی سادیسم سازمان‌یافته شباهت دارد تا یک استراتژی تبلیغاتی، اما آنچه بیش از نفس وجود این بیماری در درون فرقه اهمیت دارد عللی است که منجر به بروز این دیگرآزاری وحشتناک شده است. برای بازیابی این دلایل باید به یک واکاوی کوتاه در خصوص خصومت دیرینۀ منافقین با ایران و محور مقاومت بپردازیم. ریشه‌های این کینۀ دیرینه با سه ملت ایران، عراق و لبنان را می‌توان در موراد زیر خلاصه کرد:

  1. منافقین به خاطر سرسپردگی به رژیم صهیونیستی و دستگاه‌های اطلاعاتی متعدد این رژیم مجبور هستند طوعاً یا کرهاً مطابق با سیاست‌های موساد و سران آن به پیش بروند و برای اجرای سیاست‌های کثیف صهیونیست‌ها باید مستقیم یا غیرمستقیم به آشوب در لبنان که یکی از مهم‌ترین مهره‌های محور مقاومت به رهبری ایران علیه صهیونیست‌ها است دامن بزنند و در نهایت با انتصاب این جنگ شهری به حزب‌الله لبنان تمام سعی خود را در راه خلع سلاح مقاومت در لبنان به کار گیرند.
  2. منافقین سعی دارند تا با لابی‌گری در کشورهای غربی و با استمداد از قدرت رسانه‌ای پوشالی خویش جنگ با حزب‌الله در لبنان را در میان افکار عمومی لبنان به ویژه مسیحیان مارونی این کشور نبرد با ایران جلوه دهند تا بتوانند هم خیال اربابان خود در تل‌آویو را راحت کنند و هم وجهۀ جمهوری اسلامی ایران را در میان ملت لبنان تخریب کنند.
  3. رجوی و دوستانش‌ هیچ‌گاه روزهای خوش خود در عراق و مزدوری برای صدام را فراموش نخواهند کرد و علاوه بر این مسببان خروج فضاحت‌بار خود از بهشت عراق را هرگز نخواهند بخشید. کاملاً واضح است که سران این گروهک، مردم و دولت‌های کنونی ایران و عراق را مسبب اصلی اخراج خویش از عراق می‌دانند و با این دهان‌کجی مضحک و جنگ بی‌امان تبلیغاتی سعی دارند تا عقده حقارت خویش را تسکین دهند و دوستی و مودت به وجود آمده میان ایران و عراق را به دشمنی بدل کنند. با این کار منافقین هدف خارج‌کردن عراق از ائلاف محور مقاومت به رهبری ایران را نیز دنبال می‌کنند.
  4. علاوه بر موارد فوق منافقین به دستور و تحریک دوستان سعودی خود به دنبال تعطیل‌کردن اجتماع عظیم و میلیونی اربعین حسینی در عراق هستند و برای نیل به این هدف از ابزار دلار و تبلیغات برای رشددادن جریان‌های انحرافی در این کشور استفاده می‌کنند.

با عنایت به جزئیات خیمه شب‌بازی جدید منافقین در عراق و لبنان ضد ایران و محور مقاومت و البته جهان اسلام باید بگوییم که منافقین به عنوان عروسک‌های این نمایش نقش خویش را بسیار ناشیانه ایفا می‌کنند. سبب اصلی شکست این بازی جدید نیز اشتباه راهبردی صهیونیست‌ها در فرآیند استفادۀ ابزارگونه از منافقین ضد ایران اسلامی است. این خطاهای فاحش را می‌توان این چنین بر‌شمرد:

  1. محبوبیت جمهوری اسلامی ایران و همچنین حزب الله لبنان در بین افکار عمومی تمامی گروه‌های سیاسی‌مذهبی لبنان به حدی ریشه‌دار و عمیق است که با این تردستی‌های مسخره تبلیغاتی نمی‌توان خدشه‌ای به آن وارد نمود. آحاد ملت لبنان، حزب‌الله و سیدحسن نصرالله را به عنوان حافظان مرزهای کشور خویش گرامی می‌دارند.
  2. نقش بی‌بدیل ایران و نیروهای مقاومت عراق در فرآیند مبارزه با افراط‌گرایی در این کشور بسیار روشن است. به برکت همین نقش‌آفرینی غیرقابل انکار ایران محبوبیتی رو به تزاید در میان مردم ستم دیدۀ عراق به دست آورده است. پیوندی که این محبوبیت آمیخته به خون جوانان هر دو کشور، در راه مبارزه با تکفیری‌ها به وجود آورده است قوی‌تر از آن است که با شیطنت تبلیغاتی گروهک منافقین از هم بپاشد.
  3. مسئلۀ دیگر که نباید آن را از یاد برد این است که جنایات آشکار و بی‌رحمانۀ منافقین علیه کشور و مردم ایران و عراق و البته جهان اسلام طوری آنها را مفتضح کرده است که کارآیی خود حتی به عنوان یک ابزار کثیف در بازی‌های تبلیغاتی را از دست داده اند.

با وجود این اوصاف باید دید فرورفتن در منجلاب جدیدی که اربابان منافقین برای آنها تدارک دیده‌اند آینده این فرقه را به کجا خواهد برد. به‌طور کلی می‌توان روزهای آینده منافقین را با در نظر گرفتن این بازی جدید چنین پیش‌بینی کرد:

  1. منافقین که همواره جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به کشورهای منطقه در راه مبارزه با تروریسم سرزنش می‌کردند اکنون قدم به کارزاری تبلیغاتی در میدان لبنان و عراق گذاشته‌اند. این اقدام می‌تواند اعضای رده پایین فرقه را با سؤالات بی پاسخ زیادی روبه‌رو کند و در نهایت موجودیت فرقه را با معضل فروپاشی روبه‌رو سازد.
  2. اقدام تبلیغاتی منافقین علیه لبنان و عراق نمایانگر یک تناقض ایدئولوژیک است زیرا، تفکر التقاطی حاکم بر درون فرقه مبلغ حمایت از آزادی قدس و فلسطین است. این در حالی است که دستگاه‌های تبلیغاتی منافقین باتمام توان حامیان واقعی آزادی قدس را می‌کوبند. این اقدام مزورانه می‌تواند چهره منفور این فرقۀ تروریستی را در جهان اسلام بیشتر هویدا کند.                   
۲۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

مجموعۀ‌ خبیث و جنایتکار منافقین به شرارت تشویق می‌کند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه درباره‌ مسائل پیش‌آمده پس از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت، مطالبی بیان کردند. بخشی از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در این باره به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

 قبل از اینکه بحث را شروع بکنیم، من عرض بکنم که در این یکی دو روز خب یک حوادثی به دنبال مصوّبه‌ سران کشور، سران قوا اتفاق افتاد؛ دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور و متأسفانه مشکلاتی هم درست شد، تعدادی جان باختند و مراکزی تخریب شد. از این کارها هم شد در این یکی دو روزه. چند نکته را باید توجه داشت؛ اولاً وقتی یک چیزی مصوبه‌ سران کشور هست، آدم باید با چشم خوش‌بینی به او نگاه کند، بنده در این قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان؛ گفتم من چون نظرات کارشناس‌ها هم در این قضیه‌ بنزین مختلف است، بعضی‌ها آن را لازم و واجب می‌دانند بعضی‌ها مضر می‌دانند، بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت می‌کنم. من این را گفتم، حمایت هم می‌کنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانه‌ کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ این یک نکته.

 نکته‌ دوم اینکه خب بله، یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران می‌شوند یا ناراحت می‌شوند یا به ضررشان است یا خیال می‌کنند به ضررشان است به هر تقدیر ناراضی می‌شوند، لکن آتش زدن به فلان بانک این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجه داشت. در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینه‌ورزان، انسانهای ناباب وارد میدان می‌شوند، گاهی بعضی از جوان‌ها هم از روی هیجان با اینها همراهی می‌کنند و این‌جور مفاسد را به بار می‌آوردند. این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمی‌کند جز اینکه علاوه‌ بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه می‌کند. ناامنی بزرگ‌ترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعه‌ای است، اینها قصدشان این است. شما ملاحظه کنید در این دو روز تقریباً یعنی دو شب و یک روزی که از این قضایا گذشته همه‌ مراکز شرارت دنیا علیه ما این کارها را تشویق کردند، از خانواده‌ منحوس خبیث خاندان پهلوی تا مجموعه‌ خبیث و جنایتکار منافقین، اینها دارند مرتباً در فضای مجازی و در جاهای دیگر دارند تشویق می‌کنند، ترغیب می‌کنند که این شرارت‌ها انجام بگیرد. من عرضم این است هیچ کس به این اشرار کمک نکند، هیچ انسان عاقل و شایسته‌ای که به کشور خودش علاقه مند است، به زندگی راحت خودش علاقه مند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست.

مسئولین هم البته دقّت کنند، مواظبت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند. حالا من دیروز دیدم در تلویزیون که بعضی از مسئولین محترم آمدند گفتند که ما مراقبیم که این افزایش قیمت موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود؛ خب بله این مهم است، چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی خب این برای مردم خیلی مشکلات درست می‌کند، باید مراقبت کنند. این مراقبت‌ها را اینها بکنند، مسئولین حفظ امنیت کشور هم به وظایفشان عمل کنند، مردم عزیز ما هم که خوشبختانه در قضایای گوناگون این کشور بصیرت خودشان را، آگاهی خودشان را نشان دادند بدانند که این حوادث تلخ از ناحیه‌ کیست و چگونه است، این آتش‌زدن و خراب‌کردن و ویران‌کردن و دعواکردن و ناامنی ایجادکردن مال چه کسی است، این را بفهمند توجه کنند که می‌فهمند هم مردم ملتفتند، و از اینها فاصله بگیرند. این آن توصیه‌ ما است، مسئولین کشور هم به وظایف‌شان به طور جدی عمل کنند.

بالاخره وقتی یک تصمیمی گرفته شد از ناحیه‌ سران سه قوه، بحث دولت نیست، بحث یک وزارتخانه نیست، سران سه قوه‌ کشور نشستند یک تصمیمی گرفتند؛ به یک پشتوانه‌ کارشناسی هم متکی است. گفتم من صاحب‌نظر نیستم در این قضیه لکن به عنوان یک آدمی که می‌بیند مسئولین کشور تصمیم گرفتند. زمان امام (رضوان‌اللّه‌علیه) هم همین جور بود، یک کارهایی را مسئولین، سران سه قوه تصمیم می‌گرفتند و اجرا می‌شد، حالا هم همین جور است. امیدواریم ان‌شاء‌اللّه به کمک مردم، به هم‌فکری و هم‌افزایی مسئولین و دلسوزی و پیگیری آنها و لطف الهی ان‌شاء‌اللّه این کار به بهترین وجهی پیش برود.

۲۷ آبان ۹۸ ، ۰۹:۲۷ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
نجات سالاری

توطئه فرقه رجوی و سعودیها علیه تیم محبوب پرسپولیس


چرا باید یک تیم عربستانی برانکو را از ایران ببرد؟!

حواشی مسابقات اخیر تیم پرسپولیس با سپاهان اصفهان و داماش گیلان، روزنه ی امید رجوی در ایجاد تنش و نارضایتی میان هواداران تیم پرسپولیس و نظام را قوت بخشیده است. علیرغم سه دوره قهرمانی پی در پی این تیم، متاسفانه هیئت مدیره آن نتوانستند حضور سرمربی کارآمد و مورد حمایت هواداران را برای سال جاری و سال های آتی تضمین کنند. این در حالیست که بنا بر اعلام کنفدراسیون فوتبال آسیا، پرسپولیس در جایگاهی بالاتر از الهلال عربستان و دالیان چین بعنوان پرهوادارترین تیم آسیا قرار دارد.

بنا بر در مصو.به جلسه مورخ25/3/1398 اگر تیمی بتواند در طول یک فصل فوتبالی هم قهرمان لیگ برتر و هم قهرمان جام حذفی شود، بازی سوپرجام برگزار نخواهد شد و جام قهرمانی در سوپرجام به این تیم تعلق خواهد گرفت.

از آنجا که هواداران فرقه رجوی طی فراخوانی ملزم به حضور در تجمعات اعتراضی در سطح خیابانهای اروپا و آمریکا شده اند، خبر مصوبه اخیر هیات رئیسه سازمان لیگ فوتبال ایران، تحلیل عجیب این فرقه را در پی داشت. تحلیل گران آبکی فرقه رجوی، شروع تظاهرات خیابانی شان در چند کشور خارجی را عامل ترس نظام از حواشی و درگیری های احتمالی هواداران فوتبال در ایران عنوان کرده اند و تصویب این قانون را برگرفته از ضرب المثل: مهرم حلال و جانم آزاد می دانند.

باتوجه به اینکه سعودی ها برای اقدامات ضد ایرانی از هیچ هزینه و اقدامی فرو گذار نیستند. بعید نیست قرارداد یکباره ی سرمربی تیم پرسپولیس با تیم الاهلی عربستان می تواند حاصل اتاق فکر فرقه منفور رجوی و سعودی ها برای تحریک اعتراض هواداران پرسپولیس باشد.

با وجود همه ی چانه زنی های فدراسیون فوتبال ایران برای جلب رضایت برانکو و تامین مبلغ مورد مطالبه ی این مربی، متاسفانه بدلیل محدودیت های حاصل از تحریم های مالی و بانکی، در انتقال پول به برانکو  تعلل پیش آمد و همین تعلل فرصت وارد معامله شدن الاهلی با سرمربی کروات تیم پرسپولیس را ایجاد کرد. در نظر داشته باشیم تحریم های بانکی، صدمات و خسارات قابل توجهی در معاملات مالی کشور وارد می کند. فرقه رجوی با اشراف به تبعات منفی تحریم ها در اشتغال و زندگی مردم ایران، همواره با هدف گسترش نارضایتی مردم در اثر فشارهای اقتصادی،  حامی و مشوق تحریم های مالی علیه کشورمان است. از آنجا که از دست دادن برانکو ایوانکویچ نیز ناشی از تبعات تحریم بانکی بود، فرقه رجوی با هدف تحریک نارضایتی جامعه بزرگ هواداران پرسپولیس، طرح بخدمت گرفتن برانکو را به سعودی ها داده است به همین سبب مذاکره و عقد قرارداد  1.5 میلیون یورویی برانکو ایوانکویچ سرمربی محبوب پرسپولیس با تیم الاهلی بسرعت انجام گرفت.

پ.ن

هدف از نگارش این مقاله، افشای نقش فرقه رجوی در عدم ادامه همکاری برانکو با تیم پرسپولیس است و هیچ گونه موضع گیری منفی علیه آقای برانکو وجود ندارد. مطالبه ایشان از تیم پرسپولیس منطقی و به حق است و پیرو ضرب المثل نقد را به نسیه ندادن، قطعاً هر کس دیگری نیز جای ایشان بود نقد الاهلی را به نسیه ی پرسپولیس عوض نمی کرد.  

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

تحلیل شعار فرقه رجوی

تحلیل شعار فرقه رجوی

جایگزینی دیکتاتوری دینی با دولتی دموکراتیک وکثرت گرا، مبتنی برجدایی دین ازدولت، که به آزادیهای فردی و تساوی زن و مرد احترام می گذارد.

متن بالا، یکی ازشعارهای فرقه رجوی است که عملاً در چهار دهه گذشته در همان جامعه ی کوچک فرقه ای خودشان، حتی برای زمانی کوتاه اجرایی نشده است.  من بیش از 25 سال از عمرم را، بالاجبار در این فرقه گذراندم و البته هستند کسانی که بیشتر از من عمرشان را در زندان های رجوی بوده اند و قطعاً اگر روزی بیرون بیایند حرفم را تصدیق می کنند.

جایگزینی دیکتاتوری دینی با دولتی دموکراتیک و کثرت گرا: طی بیش از 25 سال حضورم در اشرف، لیبرتی و همین اشرف 3 که در آلبانی برپا شد، هرروز شاهد نماز جماعت های اجباری بودم که اتفاقاً غیر از اجباری بودن نماز و جماعتش، نکته ای وجود دارد که همواره مورد اعتراض های غیرعلنی اعضاء اهل سنت فرقه است. به این دلیل می گویم غیر علنی، که اگر علنی شود، نوعی تضاد و مسئله بحساب می آید و در فرقه رجوی، حساب افراد مسئله دار با کرام الکاتبین است. نکته ی اعتراضی اعضاء اهل سنت فرقه این است که مجبورشان می کردند مانند شیعه ها نماز بخوانند و حتی با وجودی که در موضوع امام زمان با اهل تشیع اختلاف نظر دارند، اما مجبورند دعای فرج نیز بخوانند.  دموکراسی مد نظر فرقه رجوی این است. یعنی اقلیت ها حتی اعتقاداتشان را باید در برابر اکثریت نادیده بگیرند. این یعنی اقلیتی وجود نخواهد داشت. حال چه اقلیت مذهبی و چه سیاسی و ... .

درباره ی کثرت گرایی هم که در این سال ها، اعضاء حرکتی نکردند و حرفی نزدند جز آنچه توسط مسعود و مریم رجوی و چماقداران فرقه به آن ها دیکته می شد. کثرت گرایی اگر وجود داشت، خیلی سال قبل اعضاء فرقه به آغوش میهنمان بازگشته بودند و این همه سال اشتباه عضویت در فرقه رجوی را ادامه نمی دادند.

جدایی دین ازدولت: این نکته حائز اهمیت است که بدانید مسعود رجوی با مشاهده خواست مردم داخل ایران و پایبندیشان به اعتقادات مذهبی دریافته بود که اعتقادات مذهبی، نقش تعیین کننده ای در انتخابات سیاسی مردم ایران دارد. لذا، در صدد شد تا مدلی کوچک از جامعه ی بزرگ ایران، که مذهب برایشان اولویت رفتاری بود را برای ما در کمپ های فرقه پیاده کند. اما چون کوچکترین اعتقادی به آنچه مد نظرش بود نداشت، نتیجه اش این دیکتاتوری  و افسار گسیختگی فرقه ای است که هزاران انسان را دچار خودش کرده است. او برای پیشبرد فریبکاریش در بین ما و مردم ایران دست به ساختار مذهبی زد، اما حالا شعار جدایی دین از دولت را می دهد.

شاید شما که این مطلب را می خوانید ساده از کنارش بگذرید. اما برای ما که واقعیت ماهیت این فرقه و سرکردگانش را دیده ایم و لمس کرده ایم، بشدت زجر آور است که این شعارهای سراسر دروغ را از زبان کسانی می شنویم که عمر و زندگی مان را تباه کردند. 

احترام به آزادی های فردی و تساوی زن و مرد: خنده آورین ترین و در عین حال لجن ترین شعار مریم رجوی همین شعار است که به آزادی های فردی احترام بگذارد و بدنبال تساوی زنان و مردان باشد.

آیا آزادی فردی یعنی، به اجبار گودال کندن های الکی برای دشمن فرضی؟ یا ترساندن اعضاء برای جدانشدن از شما کلاشان و ده ها نقض حقوق فردی و سوء استفاده های دیگر از آن ها؟ تساوی زن و مرد که شاهکار بزرگ مریم رجوی در فرقه منفورش است، آنقدر به برخی زنان قدرت داد و آنقدر مردها را سرکوب کرد که زنها در فرقه صدا کلفت و عربده کش شدند و مردها ذلیل و زبون. مریم رجوی اینگونه تقسیم قدرتی بین زن و مرد بوجود آورد تا بتواند جایگاهش را تثبیت کند.

حتی موضوع سوء استفاده های جنسی مسعود رجوی از زنان فرقه با برنامه ریزی مریم انجام می شد. او آنقدر مسعود رجوی را غرق در شهوات و سرخوشی های زنبارگی اش کرد تا دیگر حتی نتواند سرش را جلوی اعضاء و ملت بالا بیاورد. به همین دلیل که امروز تنها، نامی از مسعود در فرقه مانده است و خودش معلوم نیس در کدام گورستانی بسر می برد.

در مقاله ای جدا حتماً به موضوع برنامه ریزی های جنسی مریم رجوی برای مسعود خواهم پرداخت. در این باره حرف های زیادی وجود دارد.

باتشکر از امکانی که برای بیان حقایق داخل کمپ های فرقه رجوی ایجاد کرده اید

ی.س جداشده از گروهک منافقین در آلبانی

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

عزیمت خطیر یا اخراج ذلت بار


رجوی که پس از فرار از ایران به فرانسه پناه برده بود، فکرش را هم نمی کرد که دولت فرانسه او را برای برقراری روابط سیاسی با انقلاب نوپای ایران معامله کند. 17 خرداد سالروز اخراج مسعود رجوی از فرانسه و پناه بردن رسمی او به آغوش صدام حسین و حزب بعث عراق است.

رجوی در آخرین شب حضورش در فرانسه، با کمال وقاحت در پیامی به هوادارانش این شعر را خواند:

در میان توفان هم پیمان با قایقران‌ها      گذشته از جان باید بگذشت از توفان‌ها

او جنگ ایران و عراق را طوفان و حزب بعث و صدام حسین را قایقرانان توصیف کرد و راه برون رفت از طوفان را هم پیمانی با دشمن متجاوز که از سوی 80کشور بصورت مستقیم و غیرمستقیم حمایت می شد عنوان می کند.

رجوی همیشه فرار بی سرو صدایش از ایران را با آب و تاب فراوان و قهرمان گونه بازگو می کرد. حالا تبلیغات چی های خودش را در عراق مستقر کرده بود تا به محض نشستن هواپیمای حامل او در فرودگاه عراق، ورود او را همچون ورود یک ابرقدرت و یا سیاستمدار شناخته شده پوشش دهند و از او همچون قهرمانان استقبال کنند.

اگرچه شرایط آنگونه پیش نرفت که عراق مدفن مسعود رجوی شود اما غیبت چندین ساله او هم دست کمی از اخراج مجدد ندارد که هیچ، چه بسا ذلت بار تر از اخراج ها نیز هست. چرا که این بار حتی فرصت توضیح و توجیه ناپدیدشدن را هم پیدا نکرد. سرکردگان فرقه رجوی برای بستن دهان منتقدین و البته هواداران که خواهان دانستن وضعیت سرکرده ی اصلی خود هستند پاسخ مضحک و احمقانه ای به آنان داده اند و آن اینکه غیبت مسعود رجوی برای حفظ جانش هست.

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

ضربات هوشمندانه خرداد78 به منافقین


در پاسخ به خیانتها و رذالتهای فرقه رجوی در دهه 60 و 70، عملیات هوشمندانه ای علیه این گروهک در عراق، توسط اطلاعات و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران انجام گرفت.

19/3/1378

انهدام اتوبوس حامل عناصر منافقین در بغداد

علیرغم جنایات متعدد گروهک منافقین در عراق، رفت و آمد عناصر این گروهک در شهرهای این کشور بدون محدودیت و با کنترل امنیتی بعثی ها میسر شده بود. عملیات هوشمندانه اطلاعات و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران طی بمب گذاری در مسیر تردد اتوبوس حامل 37 عضو ارشد گروهک منافقین که در حال تردد شمال شرق بغداد بودند ضربه سختی به منافقین وارد کرد.

بنا بر گزارشات منافقین 6 تن از اعضاء این گروهک به هلاکت رسیدند و 21 تن از آنها بشدت مجروح شدند. معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، ضمن دفاع تمام عیار از این اقدام، آن را حداقل پاسخ به دو دهه جنایات و رذالت های گروهک منافقین عنوان نمود و اظهار داشت این طرح از معدود اقداماتی بود که در شورای امنیت ملی کشور رای قاطع داشت و بدون مخالف بود.

21/3/1378

شلیک موشک های اسکاد به مراسم تشییع معدومین 19خرداد

 درست دو روز بعد، در حالی که منافقین مراسم تشییع معدومین عملیات انهدام اتوبوس را برگزار می کردند، فاز دوم حمله به این گروهک با شلیک موشکهای اسکاد اجرا شد. اگر چه این حمله موشکی تلافت جانی برای گروهک را به همراه نداشت اما بنا بر اظهار شاهدان عینی، بشدت منافقین را غافلگیر کرد و حتی برای مدت کوتاهی مجبور شدند اشرف را تخلیه کنند و جانشان را در ببرند.

نکته جالب توجه اینجاست که تنها کسانی که در مراسم تدفین 6 معدوم انفجار اتوبوس منافقین شرکت نداشتند، مسعود و مریم بودند. گویا هر دوی آن ها پی به احتمال عملیاتی مجدد برده بودند، اما طبق همیشه اعضاء مفلوک را به قربانگاه فرستادند تا خودشان آسیبی نبینند.

 

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

سوری ها در تجمع منافقین چه می کردند؟


سرکردگان فرقه مفلوک رجوی، با از دست دادن موقعیت برگزاری سیرک سالانه در فرانسه، مجبور شدند به کارناوال خیابانی روی آورند و برای این کارناوال، میدان شومان بروکسل را انتخاب و گمان می کردند جمعیتی قابل قبول را از سطح اروپا جمع کنند و به بروکسل برسانند. حتی یکی از اعضای شورای مقاومت فرقه اعتراف کرده شرایط و آبروی فرقه آنقدر بحرانی است، که مریم رجوی دستور داده هر هوادار باید هزار نفر را به تجمع بروکسل بیاورد.

اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد، این بود که جمعیت حاضر در این تجمع حتی به هزار نفر هم نرسید و فضاحت بار تر اینکه همین جمعیت هم با دعوت از پناهندگان سیاه پوست در بروکسل و ادغام منافقین در تجمع همزمان اپوزیسیون سوریه در همان زمان و همان مکان حاصل شد و اِلا رسانه فرقه جز به تصویر کشیدن تریبون سخنرانان چیزی برای انتشار نداشت.

این فیلم مربوط به تجمع اپوزیسیون دولت بشاراسد است که همزمان با فرقه رجوی در بروکسل تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند.

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

دروغ رجوی ها به ضرر خودشان تمام شد


ضرب المثل خود کرده را تدبیر نیست، حکایت این روزهای فرقه رجویست. دروغپردازی و اتهام زنی های سال گذشته ی فرقه رجوی درباره توطئه ی بمب گذاری در سیرک سالانه ی شان در فرانسه، امسال گریبانشان را گرفت. در شرایط کنونی که دولت فرانسه درگیر اعتراضات گسترده ی ضد سرمایه داری مردمش است. با وجود اشراف به دروغ و ساختگی بودن سناریوی سال گذشته رجوی ها، امسال اجازه برپایی سیرک را به آنان نداد تا شرایط را از اینکه هست آشفته تر نکنند.

ظاهراً دولت فرانسه هم، دیگر رغبتی به هزینه دادن برای فرقه ی رجوی ندارد و به همان اجاره بهای کلانی که بابت دفتر مرکزی رجوی در این کشور دریافت می کند بسنده نموده است. ضمن اینکه احتمال زیاد وجود داشت، جنبش ضد سرمایه داری در این کشور از حضور خارجی های دعوت شده به ویلپنت برای رساندن صدایشان به جهانیان استفاده می کردند و آبروریزی بزرگتری برای دولت مکرون رقم می خورد.

حالا مریم رجوی مجبور است با سناریویی که در پیام شماره 12 شورای میلی مقاومت که بنام مسعود رجوی منتشر شده است، هوادارانش را به کف خیابان ها بیاورد و با التماس از آن ها بخواهد دوستانشان را به هر طریق ممکن برای حضور در میدان شومان بروکسل راضی کنند.

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری

دو روی سکه چرا انتخاب ژاپن؟


 در پی حمله ی اتمی آمریکا در سال 1945میلادی به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی در کشور ژاپن یعنی حدود 74 سال قبل، حدود 200000 نفر از شهروندان این دو شهر جان باختند. بااین وجود روابط دو کشور مدت نسبتاً کوتاهی قطع بود و سپس ژاپن با تکیه بر قدرت آمریکا شروع به بازسازی شهرها و دولت خود نمود. روابط این دو کشور تا حدی خوب بود که طبق آمار حدود 87 درصد از مردم ژاپن به آمریکا سفر داشته اند و علاوه بر این ژاپن پیش رفت چشم گیری در عرصه های علمی و نظامی نیز داشته است. اما جالب است بدانیم در برخی موارد حکومت ژاپن کاملاً تحت اختیار ایالات متحده اداره می گردد. بعنوان مثال هیچ کشوری بدون اجازه آمریکا حق تاسیس پایگاه نظامی در ژاپن را ندارد.

اما چرایی حضور ژاپن بعنوان میانجی گر و یا پیام رسان ترامپ به ایران و شخص مقام معظم رهبری (مدظله العالی) حاکی از هدف دو منظوره ی آمریکا از انتخاب نماینده ای از این کشور می باشد.

ترامپ با انتخاب ژاپن در واقع می خواهد بگوید ما اشتباهات گذشته مان را جبران می کنیم و همانطور که با وجود جنایت اتمی مان در هیروشیما امروز به روابطی دوستانه با ژاپن رسیده ایم و حتی ژاپن میانجی گر بین ما و ایران شده است، سیاست مان در قبال ایران نیز این گونه خواهد بود و در آینده گام های بلندی را با همراهی ایران خواهیم برداشت.

اما وجه دیگر این انتخاب ایالات متحده، این است که ایالات متحده نه تنها دو شهر ژاپن را با خاک یکسان کرده است و شمار بسیاری از مردم این کشور را قتل عام کرد، که امروز این کشور را تحت کنترل خود دارد. در نظر داشته باشیم در کنار روابط سیاسی و اقتصادی آمریکا با ژاپن، قدرت این کشور در ژاپن به اندازه ای زیاد شده است که هیچ کشوری بدون اجازه آمریکا حق تاسیس پایگاه نظامی در ژاپن را ندارد. لذا ترامپ نماینده ی ژاپن را به مثابه نشان دادن عاقبت جنگ با این کشور برای مذاکره با ایران انتخاب نموده است.

حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی، ضمن حرام اعلام نمودن استفاده از سلاح اتمی، با اشاره به کلاهک های هسته ای انبار شده در آمریکا، به طور غیر مستقیم به نخست وزیر ژاپن فهماندند که  او در حالی به این میانجی گری وادار شده است که کشورش از اصلیترین آسیب دیدگان استفاده ی آمریکا از سلاح اتمی و کشتار جمعی است.

بیانات قاطع رهبر معظم انقلاب، در ناشایست شمردن دونالد ترامپ و آگاه دانستن سیاستمداران ایران از غیر قابل اعتماد بودن ایالات متحده با توجه به سوابق خصمانه شان در طول تاریخ، وجه احتمال خصمانه ی انتخاب ژاپن بوسیله آمریکا را به ترامپ گوشزد و خنثی نمود.

۳۰ خرداد ۹۸ ، ۰۹:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
نجات سالاری