سومین جلسه دادگاه آقای حمید نوری هم تشکیل شد و ایشان همچنان یک تنه در میدان دفاع از خود و واقعیت های اعدام های سال67 که به طور کل از سوی عناصر و سرکردگان گروهک تروریستی منافقین مورد تحریف و وارونه نمایی شده است پرداختند.

متعجبم از این که علیرغم گذشت مدت زمان طولانی از بازداشت ایشان در سوئد هنوز حتی یک کمپین و تاسف بار تر اینکه حتی یک هشتگ حمایتی از حمید نوری در شبکه های مجازی ساخته نشده است.

هیچ کس در این برهه از زمان لزوم اعدام زندانیان منافقین در سال 67 را به اندازه خانواده های شهدای ترور و حتی خانواده های اعضای خود گروهک منافقین در ایران و سایر نقاط دنیا که سالیان طولانی مورد خشونت و آسیب های تروریستی و اجتماعی این گروهک جنایتکار و سرکردگان تبهکار آن قرار گرفته اند درک نمی کند.

اگر چه گروهک متحجر و منفور منافقین در سالهای گذشته با تحریفات بسیار سعی دارند اعدام های حدود 3000 نفر را 30000نفر جلوه دهند و سند سازی های مضحکی هم انجام داده اند و پس از کلی هوچی گری توانستند کتابی تنها با اسامی 4000 نفر معدوم سال67 که بخش زیادی از آن اسامی هم جعلی بود منتشر کنند اما معتقدم از منظر خانواده های شهدای ترور و خانواده های مظلوم اعضای این گروهک 30000نفر که سهل است، اگر معدومین سال منافقین در سال 1367 به 300000نفر هم می رسید باز هم قابل دفاع است. چرا که همه آنها جزء فاسدترین و جنایتکارترین افراد این جامعه هستند.

کم نبودند کسانی از همین منافقین که با عفو و یا سپری شدن دوران محکومیت از زندان ها آزاد شدند و سر از اردوگاه اشرف در عراق در آوردند و خائنانه در کنار صدام بر علیه این خاک و ملت ایران آتش افروختند.

سرآمد این خائنین هم زهره قائمی، سرکرده تیم ترور شهید صیادشیرازی است که پس از آزادی از زندان در دهه 60 به منافقین در عراق پیوست و در دهه 70 ترور شهید صیاد را رقم زد.

اعدام های سال 67 بدرستی از سوی برخی مقامات مورد دفاع قرار گرفت اما متاسفانه برخی عقب نشینی ها نیز، منافقین را وقیح تر نموده است. اعدام افرادی که زنده ماندشان سبب قربانی شدن دیگران بوده است موجه ترین نوع برخورد قانونی از منظر قربانیان خواهد بود.